kurdland
كئ وه كوومن ساردوگه رمي روژگاري چيشتوه -گاله ده شتي گه رمه سيروگاله كويستاني گه دم ----هيمن---- دلم ته نگه وچه ووم تاره ورئ م دوور-وه كووس كه فتي ووه چارناچار-تونيش ئووشي،نيه ده ردت له گيانم-شه راوو ئه رنه مه ن ساقي خه رگ بار --په رته و

 
 

 پر بيننده‌ترين‌ها:

طریقت نقشبندی، مولانا خالد شهرزوری و شیخ سراج‌الدّين

تعريف طريقت نقشبندي

شرح حال حضرت شیخ محمّدعثمان نقشبندی (سراج‌الدّین ثانی)

شرح حال حضرت مولانا خالد ذی‌‌الجناحين نقشبندی شهرزوری

زندگينامة خودنوشتِ علامه ملا عبدالكريم مدرّس

شجره‌نامة حضرت شيخ سراج‌الدّين

نسب‌نامة معنوي حضرت سراج‌الدين

سخني كوتاه درباره تصوّف و طرایق عرفانی

طریقت چیست و چرا لازم است؟

شرح اصطلاحات مهم عرفانی (1)

نمازهاي سنّت و قُرب

معرّفي دو سايت مفيد اسلامي ـ عرفاني

فرزندان شيخ سراج‌الدّين (قدّس سرّه)

گوئيا تعزيت شاه حسام الدين است...

عارفان و تبعیّت از شریعت (بخش اول)

فرزندان،منسوبين و خلفای مولانا خالد

چهارده پند كوتاه از شيخ سلّمي نيشابوري

سالروز درگذشت علامه ملا عبدالکریم مدرس

قلب حضرت شمس‌الدين پس از فوت نيز همچنان ذاكر بوده است

وصيّت حضرت شيخ نجم‌الدّين به فرزندش جناب شيخ نورالدّين

خیاطی كه به بركت يك فرمايش شيخ عالم و شاعر شد

عارفان و تبعيت از شريعت (بخش دوم)

 

اگر با طريقت نقشبندي  آشنايي نداريد، ابتدا مطالب زير را مطالعه كنيد:

 

سخني كوتاه درباره تصوّف و طرایق عرفانی

طریقت چیست و چرا لازم است؟

تعريف طريقت نقشبندي

نقشبندیان، مصلحان تصوّف اسلامی

شرح اصطلاحات مهم عرفانی (1)

طریقت نقشبندی، مولانا خالد شهرزوری و شیخ سراج‌الدّين

شرح حال حضرت مولانا شاه عبدالله غلامعلي دهلوي

شرح حال حضرت مولانا خالد ذی‌‌الجناحين نقشبندی شهرزوری

شرح حال حضرت شیخ محمّدعثمان نقشبندی (سراج‌الدّین ثانی)

شجره‌نامة حضرت شيخ سراج‌الدّين

فرزندان شيخ سراج‌الدّين (قدّس سرّه)

نسب‌نامة معنوي حضرت سراج‌الدين

فرزندان،منسوبين و خلفای مولانا خالد

عارفان و تبعیّت از شریعت (بخش اول)

در سايتهاي ديگر و به زبانهاي ديگر:

آشنايی با طريقت نقشبندی(يك مقالة مفصل)

النقشبندیة...منهجها وأصولها وسندها ومشائخها

ته‌ریقه‌ت چیه‌ و بۆچی پێویسته‌ ؟

بۆچی ناوی ته‌ریقه‌ت له‌ ناو ئه‌صحابه‌ و تابعیندا نه‌بوو؟

ته‌ریقه‌تی نه‌قشبه‌ندی و مه‌ولانا خالید و شێخی سیراجوددین

The Naqshbandi Shaikhs of Hawraman and the heritage of Khalidiyya-Mujaddidiyya in Kurdistan

 

بخش كُردي وبلاگ نقشبنديه

 

بخش كُردي

 

تاریخ آخرين بروز رساني:5/2/1391

 

>> ویژه: شرح حال مختصر تمام پيشوايان طريقت نقشبنديه

>> لينك و عناوين تمام مطالب منتشر شده در وبلاگ از آغاز تا كنون

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

  ـ چرا در روزگار ما انسان‌ها بيش از روزگاران گذشته دچار افسردگي و مشكلات روحي و رواني هستند و چرا آرامش و شادي از زندگي رخت بربسته‌ است؟

ممكن است شما نيز بارها اين پرسش را از خويش پرسيده باشيد. حكايتي كه در زير نقل مي‌شود ـ ضمن آن كه حاوي كرامتي از كرامات حضرت خواجه بها‌ءالدّين نقشبند(قدّس سرّه) است ـ  ما را در يافتن پاسخ اين پرسش ياري مي‌كند:

« نقل كردند كه: حضرت خواجۀ ما (شاه نقشبند) ـ قدّس الله روحه ـ در [روستاي]«غديوت» بودند كه «شيخ شادي» به [خدمتِ] حضرت خواجه رسيد، بسيار در بسط و سرور [بود]. خواجه فرمودند: شادي! خوش حالي داري. «شيخ شادي» خدمت كرد و گفت: از بركات دريافت قدومِ شريفِ حضرتِ خواجه است. خواجه فرمودند: اين بسطِ تو، از عالمِ ديگرست از ما نيست. خواجه اين فرمودند و «شيخ شادي» را به كاري فرستادند. چون او از پيشِ حضرتِ خواجه بيرون آمد، خواجه فرمودند: اين بسطِ «شادي» از حقّ است؛ در راه چند تنكه زر يافته است و بدان التفات نكرده‌ است. بعد از آن «شيخ شادي» آمد. خواجه از او پرسيدند: چه عمل از تو در وجود آمده است؟ «شيخ شادي» گفت: به خدمتِ شما مي‌آمدم، در راه چند تنكۀ زر ديدم، در خاطرِ من آمد كه آنها را از نظرِ خلق پوشيده گردانم، باز استغفار كردم و گفتم: مرا با اين چه كار است؟ مصلحت آن است كه به هيچ وجه به اين چيز التفات نكنم. چون سه قدم گذشتم، اين صفتِ بسط [شادي و سرور] در من پيدا شد. خواجه فرمودند كه: هركه حق را بر غير حق گزيند، كمينه سعادت او، اين باشد1».

درسِ بزرگي كه از اين حكايت اخذ مي‌شود، اين فرمودۀ حضرت خواجه است كه: « هركه حق را بر غير حق گزيند، كمترين سعادت و [پاداشِ] او، اين [شادي و سرور بسيار] باشد [كه در دل ايجاد مي‌شود]». نيز مي‌توان نتيجه گرفت كه دليلِ افسردگي‌ها و مشكلات روحي ما و سببِ از ميان رفتن شادي و آرامش در عصر ما، اين است كه غيرِ خدا بر خداوند ترجيح داده شده و ذكر و ياد او ـ كه به تصريح قرآن دلها را آرامش مي‌بخشد ـ فراموش شده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.     انيس الطّالبين و عدة السّالكين(در مناقب حضرت خواجه بهاءالدّين نقشبند)، نوشتۀ: صلاح بن مبارك بخاري، به تصحيح:دكتر خليل ابراهيم صاري اوغلي و به كوشش: دكتر توفيق هـ.سبحاني،انتشارات كيهان، چاپ اوّل،تهران 1371، صص: 236 ـ 235 .


مطالب مرتبط:

شرح حال مختصر حضرت خواجه بهاءالدّين نقشبند ـ قدّس سرّه

خیاطی كه به بركت يك فرمايش شيخ عالم و شاعر شد

قلب حضرت شمس‌الدين پس از فوت نيز همچنان ذاكر بوده است

مرقد،سنگ مزار و وضوخانۀ حضرت خواجه بهاءالدّين نقشبند در بخارا


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

اشاره: آنچه در پي مي‌آيد رساله‌اي است از رسائل حضرت شيخ محمّد علاءالدّين نقشبندي تحت عنوان «القول الحقيق في ردّ من تفسّق بإسم اهل الطريق»؛ اين رساله چنانكه از نامش پيداست در ردّ كساني نوشته شده است كه در لباس اهل تصوّف و به نام اهل طريق، مردم را فريب مي‌دهند و به انجام اعمال خلاف شرع مي‌پردازند و دين و عرفان را وسيلۀ معاش خويش مي‌سازند. اين رساله به امرِ حضرت علاءالدّين در سال 1354 هجري قمري به سه زبان عربي،فارسي و كُردي در بغداد چاپ و در بلاد اسلامي منتشر شده است. بخش‌هاي عربي و كُردي در اينجا نيامده است.

 تصوير صفحۀ نخست رسالۀ قول الحقيق

القول الحقيق في ردّ من تفسّق بإسم اهل الطريق

تأليف العلامة المفضال حضرة الشّيخ علاءالدّين العمري العثماني النّقشبندي القادري ـ نفعنا الله ببركاته. في بيارة ـ حلبچه.

                                            بسم الله الرّحمن الرّحيم

پس از ثناي ذاتِ پروردگار و درودِ بي‌شمار بر پيغمبرِ مُختار و آل و اصحاب كبار؛ اين، خطابي است به جميعِ برادران ديني عموماً، و منسوبان طريقۀ نقشبنديه خصوصاً؛ بدانيد اي برادرانِ دين و اي طالبانِ راهِ يقين كه پس از آن كه شمسِ ديانت اسلاميه به ظهورِ وجودِ با فضل و جودِ حضرت سيّد كائنات،صلّی الله عليه و سلّم، در اين عالم پر ظلمات درخشان گرديد، خاضعينِ دين مبين داراي قوّت قلب و ايمانِ متين گرديدند و به محضِ شرافتِ صحبتِ آن سرور،عليه صلوات الله المَلِكِ الأكبر، از شوائبِ رذائلِ نفسانيه به كرامتِ فضائلِ روحانيه رسيدند تا عصرِ ائمۀ كِرام،عليهم رضوان الله المَلِك العلّام، به همبن منوال با وجود بعضي اختلاف اقوال كه آن هم رحمت الهي و مُنشأ از فضل و كرم لا متناهي او، تعالی، بود، دنيي و ديانت در ترقّي و قوّت و هر يك از ائمۀ كرام و علماي اعلام به فضل و استنباط و جهاد در كردار و گفتار آن سرور، اجتهاد و به رواياتِ اصحاب، استناد كرده تا اين شريعت مطّهره را تدوين نموده بي‌شائبۀ كذب و گزاف به محضِ تحقيق و انصاف و تدقيقِ بي‌رَيب و خلاف، ابن راهِ راست را براي ما روشن فرمودند، بعضي از عاشقان جمالِ محمّدي و طالبانِ سعادتِ سَرمدي، جهتِ ادراكِ شمّه‌اي از اخلاق و صفاتِ آن حضرت به تقليدِ بعضي از ادوار و آداب او گرويدند كه دفاع از همان رذائلِ نفسانيه و استجلابِ كمالاتِ روحانيه به آن بنمايند و هر يك از طريق مشروع به مخالفتِ نفس امّاره كوشيدند و در كوشيدنِ خود به كمالِ صدق و اخلاص جوشيدند تا به مقام معرفت و عبوديّت خالصه رسيدند و داراي قُرب و منزلتِ عندالله گرديدند؛ چنان كه مُسلم از أبي‌هريره روايت كرده از پيغمبر، صلّی الله عليه و سلّم، كه فرموده: « رّبّ أشعَث مَدفوع عَلَی الأبوابِ لَو أقسَمَ عَلَی اللهِ لَأبَرّه» والحاصل اين دينِ حنيفِ مبين به اهتمام و ترويج علماي ظاهر و باطن و امراي عادل، به اقصی درجۀ بلندي رسبد؛ ظاهريان، به زبان؛ باطني‌ها به تذلّل و طلبِ غُفران در بارگاه ربِّ منّان؛ امرا به قوّتِ شمشير و سَنان مدافعه از القاءاتِ زنادقه و اغواءاتِ اربابِ طغيان، قوّت به اين دينِ متينِ درخشان دادند. لكن در اين عصرِ شرّالأعصار جماعتي از جهلۀ بد رفتار، جهت جلبِ نام و احترام و تحصيلِ مال و انعام به ابداي كشف و الهام به اسم طريقۀ نقشيه يا قادريه به اطراف رويده و به هر حيله گرويده بدون معرفت به حقيقت، نشرِ آدابِ طريقت مي‌نمايند و مي‌خواهند مال و ايمان را از مسلمانان بربايند. به مقتضاي داعيۀ كِبر و عُجبِ نفساني و اغواي شيطاني، بعضي را از احكام شريعه پامال و وضع بعضي را از احكام، به رأي خود، سببِ حصول آمال مي‌كنند و آراء و اجماع بزرگان دين و ائمۀ مسلمين را مي‌خواهند رفض كنند، بعضي‌شان ادّعاي وصول به بعضي مراتب عاليه مي‌كنند كه قابل شأن ايشان نيست و بعضي‌شان امر به زدنِ خنجر و خوردنِ آتش و گرفتنِ مار مي‌نمايند و بعضي، قبولِ اختلاطِ مردان و زنان و برداشتنِ حجاب در وقتِ ذكر ربّ‌الأرباب مي‌نمايند و بعضي، شدِّ رحال به صحرا و جبال كرده در ميانِ طوائف و عشاير، جهتِ جلبِ دينار و درهم و ذخاير مي‌گردند، مي‌گويند: هركس به مطاوعت ما گروَد و عقبِ ميل و مرامِ ما دوَد، آن كس از اهل سعادت معدود و در دنيا و آخرت مسعود است اگرچه از امثالِ شدّاد و نمرود است و هركس به مال و جان به اطاعتِ ما حاضر و به اوامرِ ما ناظر نباشد، آن كسي مُنكَر و مُنكِر و مردود و از رحمت خدا مطرود و شقي است، اگرچه بسيار پرهيزكار و متّقي است. از اين گونه مرشدينِ راه شقاوت و پيشوايانِ اعمالِ قساوت، درين عصرِ ما پيدا و هويدا شده بر جميعِ برادران ديني واجب است كه از صحبتِ ايشان بگريزند و مع‌القدرة به مقاومت با ايشان درستيزند تا شرّ آنها در قلوب جاري و خللِ عقايد، در صدور ساري نگردد. بدانيد كه هركس از بزرگان سَلَف، رضي الله عنهم، به مراتبِ عاليه رسيده‌اند، به كمالِ متابعتِ اوامرِ شريعت و اجتناب از مناهي و اِعراض از اَغراضِ نفساني و مناهي و از مآرب و مقاصد دنيويه و تمسّك به سُنَنِ سنيّۀ نبويّه رسيده‌اند.

اي مسلمانان! به افعال و اقوال اين گروهِ عاقبت اندوه نگرويد و به حلاوت زبانِ ايشان فريب نخوريد كه به باطن،گرگند اگرچه به ظاهر ميشند و خود را به طبيبِ حاذق مي‌نامند امّا خسته و دلريش‌اند. هركس به قوّتِ اتّباعِ اوامرِ شريعت و دوري از منهيات و اكل و شربِ حلال با صدق و اخلاص متوجّهِ رحمتِ ايزدِ متّعال گردد، اميد است به موجبِ آيۀ كريمۀ « والّذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» خداوند او را به صحبتِ يكي از دوستان خود رساند و اسبِ سعادت را در ميدان «و إنّ الله لمع المحسنين» بدوانَد. واللهُ المُوفِّق وَ هوَ يَهدي السَّبيل. ـ سنة 1354 هـ.

 

مطالب مرتبط:

برخورد مشايخ نقشبندي هَورامان با اولاد و منسوبين ناخلف و كژ رَو

صُـبْـحٌ إذا تـنـفّـس...

اندرزنامۀ حضرت شيخ محمّدعثمان سراج‌الدّين ثاني

وصيّت حضرت شيخ نجم‌الدّين به فرزندش جناب شيخ نورالدّين

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

روز شنبه دوازدهم شهريورماه 1390 جناب شيخ مظهر نقشبندي فرزند حضرت شيخ علاءالدين و برادر حضرت شيخ محمّدعثمان ثاني سراج‌الدّين در سن هفتاد سالگي چشم از جهان فرو بست. مراسم ختم جناب شيخ مظهر روز دوشنبه در مسجد "پيشوا قاضي محمّد"در شهر سليمانيه بر گزار شد. خداوند ايشان را قرين رحمت خويش كند و با اوليا محشور گرداند.

مطالب مرتبط:

... رفت و مولاناش با خود بُرد، او (در سوگ حضرت شيخ)

جناب شیخ عبدالملک نقشبندی درگذشت

عالم وارع و عامل ماموستا شيخ عطاءالله نقشبندي درگذشت

شيخ‌زاده سيده حفصه خانم نقشبندی درگذشت

حاج شيخ عثمان سراج‌الدّيني نقشبندي درگذشت


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

بعد از ظهر روز چهارشنبه نوزدهم مرداد ماه 1390جناب شيح ناصح نقشبندي فرزند حضرت شیخ محمّدعثمان نقشبندی (سراج‌الدّین ثانی) در سليمانيه درگذشت.

شيخ ناصح نقشبندي

 پيكر اين مرشدزادۀ گرامي روز پنجشنبه در بيارۀ شريفه به خاك سپرده شد. خداوند اين عزيز سفر كرده را در جوار رحمت خويش جاي دهد و با اجداد پاك‌نهادش محشور گرداند ـ بمحمّد و آله.

مطالب مرتبط:

 

شرح حال حضرت شیخ محمّدعثمان نقشبندی (سراج‌الدّین ثانی)

... رفت و مولاناش با خود بُرد، او (در سوگ حضرت شيخ)

جناب شیخ عبدالملک نقشبندی درگذشت

عالم وارع و عامل ماموستا شيخ عطاءالله نقشبندي درگذشت

شيخ‌زاده سيده حفصه خانم نقشبندی درگذشت

حاج شيخ عثمان سراج‌الدّيني نقشبندي درگذشت

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

انّا لله و انّا الیه راجعون

عالمِ عامل و فاضلِ وارسته و وارع «ماموستا شيخ عطاءالله نقشبندي» بعد از ظهر روز يكشنبه دوم مردادماه 1390 در منزل خويش در شهر روانسر دار فاني را وداع گقت و جان به جانان سپرد.

استاد شيخ عطاءالله نقشبندي فرزند عارف واصل شيخ حسن نقشبندي ابن حاج شیخ احمد شمس‌الدّین ابن قطب العارفين شيخ عثمان سراج‌الدّين تويلي در سال 1309 شمسي به دنيا آمد، وي از  ايّام كودكي به تحصيل علم همّت گماشت و پس از چندين سال تحصيل  از محضر علامه حاج ملا محمد زاهد ضیائی موفّق به اخذ اجازۀ افتاء و تدريس گشت. پس از آن، براي نشر علم و خدمت به دين مبين اسلام به مناطق مختلف كردستان سفر كرد و در روستاهاي فراواني( از جمله گل سفيد،قشلاق،كويك،چه‌وته،تپه رش، هوان و...) به تأسيس مسجد و مدرسه علوم ديني همّت گماشت.

اين عالم بزرگوار سرانجام پس از سالها خدمت صادقانه به شريعت، بعد از يك دوره بيماري طاقت فرسا ـ كه ايّوب آسا آن را تاب آورد ـ به ديدار حقّ شتافت. خداوند او را با نبيّ اكرم محشور و به ديدار خويش در بهشت مسرور كند ـ بالنّبيّ و آله.

وب‌سايت «نقشبنديه» درگذشت استاد شيخ عطاءالله نقشبندي را به عموم مسلمانان به ويژه  خاندان خدمتگزار و بزرگ نقشبندی، مريدان و منسوبان طريقۀ نقشبنديه،علماي اهل سنّت و شاگردان آن بزرگوار تسليت مي‌گويد.

منبع خبر: علماي اهل سنّت كردستان

 مطالب مرتبط:

جناب شیخ عبدالملک نقشبندی درگذشت

جناب شيخ ناصح نقشبندي درگذشت

شيخ‌زاده سيده حفصه خانم نقشبندی درگذشت

 حاج شيخ عثمان سراج‌الدّيني نقشبندي درگذشت


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

حضرت مولانا خالد ذي‌الجناحين شهرزوري، شاعري چيره دست و زيان‌آور بوده است كه به سه زبان شعر مي‌سروده، برخي از اشعار او در ادبيات شهرتي نيكو يافته و مورد استقبال شاعران قرار گرفته است، نويسندۀ فقيد استادِ فاضل "بابا مردوخ روحاني" در اين باره مي‌نويسد:« مولانا خالد داراي طبعي روان و قريحه و ذوفي خداداد بوده و به سه زبان كُردي،فارسي و عربي در نهايت انسجام و سلاست و استادي، شعر مي‌گفته است. براي مولانا كه كمتر با فارسي زبانان برخورد و تماس داشته و در منطقه‌اي مي‌زيسته كه گفتگو و نگارش به كُردي يا عربي انجام مي گرفته، سرودن اشعار فارسي آن هم با آن همه فصاحت و رواني و خلوّ از هرگونه تعقيدي، امر ساده‌اي نيست و شايد به كرامت بيشتر شبيه باشد. مولانا پس از مراجعت از هندوستان، مجالي براي شعر گفتن نداشته و [بيشترِ] آنچه از آثار منظومۀ او بر جاي مانده، سرودۀ ايّامي است كه هنوز شروع به ارشاد نكرده است» (تاريخ مشاهير كُرد، ج اوّل، ص 309).

ديوان مولانا خالد چند بار منتشر شده، در پي نمونه‌هايي از اشعار شيواي اين بزرگ‌مرد،(بر اساس تصحيح دكتر معتمدي) نقل شده است:

غزل

1

به معمارِ غمت، نَو ساختم ويرانۀ خود را

به يادَت كعبه كردم عاقبت بتخانۀ خود را

فرو ماندند اطباي جهان از چاره‌ام آخر

به دردي بافتم درمان، دلِ ديوانۀ خود را

به گِردِ شمعِ رويَت بس كه گشتم ماندم از پرواز

سَرَت گردم، چه زيبا سوختي پروانۀ خود را

اديبِ من، جَليسِ من شود در حلقۀ رندان

به گوشَش گر رسانم نالۀ مستانۀ خود را

در اقليمِ محبّت، از خرابي‌هاست معموري

به سيلِ اشك بايد كَند اساسِ خانۀ خود را

سراپا نعمتم با اين همه درماندگي «خالد»

نمي‌دانم چه سان آرم به جا شكرانۀ خود را

3

بي روي توا‌م اي مَهِ نَو، خانه خراب است

وز هجرِ توا‌م صبر به دل، نقش بر آب است

در خواب توان ديدنَت و خواب نيايد

از بس كه مرا ديدۀ اقبال به خواب است

دوشَم به نگاهِ تو دل از باده غني بود

خونِ جگر امشب مَي و  غَم، جامِ شراب است

گر بارِ دگر دست دهد آن مَي لَعلَت

ما را چه غم از فَوتِ ني و چَنگ و رباب است

«خالد»!  اگرَت عُمرِ گرانمايه زِ كَف رفت

افغان چه كني؟ قاعدۀ عمر، ذهاب است

4

بازم از سَوداي مهرِ وي درون پر ماتم است

رشتۀ كارم ز زلفِ درهمش خم در خم است

آبرويَم  زآتشِ رخسارِ او بر باد شد

آري آري با وجودِ خور چه جاي شبنم است؟

خرده بينان را كنَد آگاه خالَش زيرِ لب

در فضاي آفرينش، گر بود مثلش، كم است

زخمِ دل را مرهمي جُستم، نمودي چينِ زلف

خَستگان را كي تَسلّايي ز مُشكين مرهم است

هركه ديد آن شاهِ خوبان را  رَسَن‌بازي زلف

بيژنِ چاه زنخدانَش شود گر  رستم  است

«خالد» اندر قول‌ها، لافِ فصاحت مي‌زند

ليك در وصفِ جمالِ آن پري‌وَش، اَبكَم است

6

سايۀ اين خرگهِ نيلي كه را مأمن بوَد ؟

يا در اين دنيا كجا آسايش يك تن بود ؟

گردشِ گردون، هزاران خاندان بر باد داد

نه همين بَد مهريَش با تُست يا با من بود

چشمِ عبرت برگشا و طاقِ كسری را ببين

پرده‌دارش عنكبوت و جغد، نَوبَت‌زَن بود

شهرياراني كه بر اَورنگِ زَرّين خفته‌اند

نيك بنگر تا كجاشان منزل و مسكن بود

پا به خاك آهسته نِه «خالد» كه اين خاكِ سياه

از غبارِِ خطِّ مه‌رويانِ سيمين‌تن بود

7

عمر شد در كارِ ناهموار بر باد اي دريغ !

هيچ روزي، روي فردا ناورم ياد اي دريغ !

مي‌نهم هر دَم بنايي بر هوا، بيچاره من !

قصرِ اعمالم بوَد بس سست‌بنياد اي دريغ !

كرده بر آمرزشِ حق تكيه، بي‌باك از گناه

هرگز از قَهّاري او، نايَدَم ياد اي دريغ ! ...

قطعه:

8

اگر مردِ كاري، درِ دوست، باز است

وگر قصّه خواني، حكايت، دراز است

بوَد كارِ آزادگان، تَركِ هستي

نه اَبحاثِ محمود و  نقلِ  اَياز  است

گر آزاد خواهي شدن، بندگي كن

هر آيينه محبوب، بنده نواز است

زِ سوزِ حقيقت طلب بهره‌اي را

نه بهره به تحريرِ سوز و گداز است

زِ خود رَستن و تركِ دَعوي نمودن

رهِ مردِ مردانۀ پاكباز است

نه خرگوش را پنجۀ نرّه شير است

نه درّاج را چَنگَلِ شاهباز است

زِ « خالد» شنو  شرطِ  فتحِ  طريقت

وَرَق شستن و خامشي و نياز است

 

رباعي

9

گر بي تو شَوَم شاد، غَمَم روز فزون باد

سَر تا قدمم در يَمِ آفات، نگون باد

وَر بر گلِ نسرين نگرَم بي گلِ رويَت

چون غنچه دلم تَه به تَه  آغشتۀ خون باد

 

12

«خالد» اندر بهشت خالد باد

بالنّبيّ وَ آلهِ الأمجاد

 

ادامه مطلب را بخوانید!

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

(پاسخی به نوشته های  معاندان طريقت نقشبندي در فضای مجازی)                                          

اخيراً در برخي از سايتهاي عامه‌پسند،بخش‌هايي تحت عناوين «فرقه شناسي» و«شناخت فرق ضاله» پديد آمده، گردانندگان اين سايت‌ها غالبا بدون هيچگونه شناختي از فرق مختلف عرفاني و غير عرفاني به نقد فرقه‌ها مي‌پردازند، بيشتر مطالب آنها تكراري و التقاطي و مأخوذ از سايتهاي مختلف و بدون سند و مأخذ و غير قابل استناد است؛ گرچه معرفي طرايق و فرقه‌هاي مختلف به مردم و شناساندن آنها و تذكّر دادن در باب فرق ضاله و منحرف، كار پسنديده‌اي است، اما اين كار زماني سودمند خواهد بود كه به گروهي از نويسندگان و محقّقان خبره و مطلع و منصف سپرده شود، كساني كه توانايي جدا كردن سره از ناسره و حق از باطل را داشته باشند و با رعايت تمام اسلوب‌هاي علمي و روش‌هاي تحقيق و نقد و به دور از اهداف و اغراض شخصي به نوشتن و بيان حقايق بپردازند، كاري كه انجام گرفتن آن در محيط كنوني ما ـ مع الأسف ـ بعيد به نظر مي‌رسد.

آنچه مرا بر آن داشت كه در چهارمين سالگرد تأسيس وبلاگ نقشبنديه به نوشتن اين يادداشت كوتاه بپردازم نوشته‌هاي مغرضانه‌اي بود كه دربرخي از اين سايتها دربارۀ طريقت نقشبنديه آمده است؛ لازم ديدم به نوشتنِ پاسخي كوتاه بپردازم، اگرچه طريقت نقشبندي آنچنان استوار و محكم بنياد است كه هيچگاه از اين گونه نسبت‌هاي ناروا و سنگ اندازيهاي معاندان، زيان نمي‌بيند اما اينها ممكن است«خاطرِ ساده‌دلی را پی کند» و همين، نوشتن پاسخ را ضرورت مي‌بخشد.

در يكي از اين سايت‌ها، فردي بي‌اطّلاع ـ و به احتمال زياد، مغرض ـ در مطلبي تحت عنوان «فرقه ضاله نقشبندیه»(!)  دربارۀ اين طريقت نوشته است: « از نشانه های این فرقه، گیسوی بلند است که آن را سنّت رسول الله می دانند. آنان با شارب (سبیل)، بسیار مخالف هستند و امام علی (علیه السلام) را کرم الله وجهه می گویند؛ چون هرگز بت پرستی نکرد. بسیاری از مشایخ نقشبندیه ایران و دیگر فرقه های صوفیه، از علوم اسلامی بی بهره اند، در اين فرقه کارهای خارق العاده از جمله خوردن مهتابی و سیخ زدن به بدن و ریاضت های طولانی رواج دارد».

در پاسخ به اين نوشته متذكّر مي‌شوم : اوّلاً: طريقت نقشبندي، طريقتي است كه بر مبناي پيروي دقيق از شريعت و سنّت بنياد گذاشته شده و بنابراين گذاشتن گيسو و انجام دادن هركار ديگري در اين طريقت بايد بر مبناي سنّت و روش رسول اكرم(ص) باشد،  پيروان اين طريقت فقط مي‌توانند به اندازه‌اي كه در سنّت آمده گيسو بگذارند ـ و اين، البته واجب هم نيست ـ و گذاشتن گيسوي دراز(بيشتر از آنچه در سنّت هست) در اين طريقت منع شده و جايز نيست. وجه مخالفت نقشبنديان با شارب(سبيل) هم، به نهي شريعت از گذاشتن شارب زياد باز مي‌گردد و گذاشتن شارب در حدّ معمول و شرعي اشكالي ندارد.

ثانياً: گفتن جمله«كرم الله وجهه» پس از اسم حضرت علي(رض) نيز اختصاص به نقشبنديان ندارد و نشانۀ آنان نيست، نقشبنديان سنّي هستند و  بيشتر سنّيان گاهي ـ نه هميشه ـ پس از آوردن اسم حضرت علي(رض)، اين جمله را بر زبان مي‌آورند.

اين فرد،در ادامه گفته است: «بسیاری از مشایخ نقشبندیه ایران و دیگر فرقه های صوفیه، از علوم اسلامی بی بهره اند(!)». همين سخن و جمله‌اي كه پس از آن آمده:« در اين فرقه کارهای خارق العاده از جمله خوردن مهتابی و سیخ زدن به بدن و ریاضت های طولانی رواج دارد» پرده از بي‌اطّلاعي و غرض ورزي نويسندۀ آن برمي‌دارد چرا كه دوست و دشمن مي‌داند كه طريقت نقشبندي، قرن‌هاست كه به طريقت علما شهرت يافته و تقريبا تمام مشايخ اين طريقت، عالم و فقيه بوده‌اند، حتّی برخي از آنان مانند«مولانا عبدالرّحمن جامي» و « ضياءالدّين ابوالبهاء مولانا خالد شهرزوري» شهرت و آوازۀ دانشمنديشان آفاق را درنورديده است. آثار و مكتوبات برجامانده از ديگر مشايخ اين طريقت ـ حتّی مشايخ متأخّر ـ نيز حكايت از بلندي مرتبۀ علمي اين بزرگان دارد؛ انجام اعمالي هم (مانند سيخ زدن و...)كه در بالا آمده، به هيچ وجه در اين طريقت وجود ندارد؛ مشايخ نقشبندي انجام دادن اين اعمال را زيان رساندن به بدن و خلاف شريعت مي‌دانند و همواره از آن نهي كرده‌اند. همچنين در طريقت نقشبندي رياضت‌هاي طولاني و خلوت نشيني وجود ندارد و بنيانگذاران اين طريقت با وضع اصولي مانند: خلوت در انجمن، (كه بدان معناست كه سالك به جاي دوري گزيدن از مردم و خلوت نشيني، در ميان آنان باشد و در باطن با خدا؛ مانند پيامبر(ص) در انجمن‌ها با خداي خويش خلوت كند) سالكان را از گوشه‌نشيني باز مي‌داشتند. شيخ جامي در اين باره گفته است:

نقشبنديه عجب قافـلـه سـالارانـنـد!
كه برند از ره پنهان به حـرم قافله را
از دل سـالك ره، جاذبۀ صحبـتـشان
مي‌برد وسوسۀ خلوت و فكر چله را ...

در پايان، بخش‌هايي از مطالبي را كه پيشتر در وبلاگ آمده، نقل مي‌كنم و همين، حق جويان را كفايت مي‌كند ـ والله الموفِّق:

   تصوف نقشبندی، سنّتی و معتدل و میانه‌رو است. پیروی از سنّت و حفظ آداب شریعت و دوری از بدعت، اساس این طریقت است. در آن نه خلوت است و نه عزلت و نه ذكر جهر و نه سماع و ... آنچه در تعالیم نقشبندی بیش از همه تكرار شده است، یكی اتبّاع سنّت است و حفظ شریعت و دیگر توجّه به حقّ است و نفی خواطر.

دو پیشوای بزرگ طریقت « خواجه عبدالخالق غجدوانی و خلفش بهاءالدّین نقشبند، به حقیقت مصلحان تصوف اسلامی بودند. مكتب آنان اعتراضی بود به تصوفی كه دستگاهی شده یود و بیش از آنكه به اصل و معنای عرفان بپردازد به ظواهر و رسوم می‌پرداخت. اعتراضی بود به صوفیان خانقاهی چله نشینِ خلوت‌گزینِ بیكاره و درویشانِ قلندروش یاوه‌گرد. مكتبِ نقشبندی آن گونه مراتب شیخی و مرشدی را كه جز نام و مقام چیزی در درون نداشت و از حقیقت ارشاد و تصوف دور شده بود و پوست بی‌مغزی را می‌مانست، رد می‌كرد. خواجه عبدالخالق می‌گفت: « درِ شیخی را دربند و درِ یاری را بگشای » و بهاءالدّین صوفیانی را كه پای همتشان به قید «سلسله» بود به سخره می‌گرفت، و «سلسله‌ها» و «كرسی‌نامه» هایی را كه صوفیان دستگاهی ـ درست یا نادرست ـ از برای خود ساخته بودند، و بدان مفاخرت می‌كردند، بی‌ارج می‌شمرد. می‌گفت: در راه تهذیب و كمال آدمی از سلسله كاری بر نیاید، از خود باید طلبید و در خود باید جست. وقتی، یكی از او پرسید: « سلسلۀ شما به كجا می‌رسد؟ تبسم كردند و گفتند: از سلسله كسی به جایی نمی‌رسد».

   مكتب نقشبندی، چله نشینی و خلوت‌گزینی و پرسه و سیر و تكدّی را با شعار« خلوت در انجمن و سفر در وطن» طرد كرد. صوفی نقشبندی باید به ظاهر با خلق باشد و به باطن با حق، با مردم درآمیزد و از بیكارگی و یاوگی بپرهیزد. سخن عبدالخالق غجدوانی است كه: « درِ خلوت را در بند و در صحبت را گشای ». ...


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

در سايت فيس بوك براي برخي از پيشوايان طريقت نقشبندي، صفحاتي ايجاد شده است. اعضاي اين صفحات،معمولاً اقوالي خواندني و آموزنده از اين بزرگان را به اين صفحه‌ها مي‌افزايند.

كساني كه در فيس بوك عضو هستند، مي‌توانند به اعضاي اين صفحات بپيوندند و خود مطالب يا تصاوير يا پيوندهايي به اين صفحه‌ها بيفزايند.

براي مشاهدۀ صفحاتي كه در فيس بوك براي پيشوايان ايجاد شده روي اسامي اين بزرگان كليك كنيد:

حضرت شيخ بايزيد بسطامي ـ قدّس سرّه

حضرت شيخ ابوالحسن خرقاني ـ قدّس سرّه + يك صفحۀ ديگر

حضرت شيخ احمد فاروقي سرهندي (مجدّد الف ثاني) ـ قدّس سرّه

حضرت شیخ علی حسام الدّین نقشبندی  ـ قدّس سرّه

حضرت شيخ محمّد عثمان ثاني سراج‌الدّين ـ قدّس سرّه (در اين صفحه، تصاويري از حضرت شيخ موجود است).

+ ŞEYH MUHAMMED OSMAN SİRACEDDİN-İ SANİ (صفحه‌اي كه مريدان ترك حضرت شيخ محمّد عثمان براي ايشان در فيس بوك گشوده‌اند با بيش از ۵۰۰۰ عضو و حاوي صدها عكس از حضرت شيخ.


براي برخي ديگر از عارفان بزرگ طرايق ديگر هم صفحات و گروههايي وجود دارد از جمله: 

حضرت شيخ ابوسعيد ابوالخير ـ قدّس سرّه؛ حضرت امام عبدالقادر گيلاني + يك صفحۀ ديگر ـ قدّس سرّه؛ گروه حضرت امام محمد غزّالي ـ قدّس سرّه + صفحۀ امام غزالي با بيش از سي هزار عضو ؛ حضرت شيخ عين‌القضات همداني ـ قدّس سرّه؛ حضرت شيخ احمد رفاعي ـ قدّس سرّه؛ حضرت شيخ عطّار نيشابوري  ـ قدّس سرّه؛ حضرت مولانا جلال‌الدّين محمّدبلخي ـ قدّس سرّه؛ حضرت شيخ اكبر محيي‌الدّين بن عربي ـ قدّس سرّه؛ شيخ ابوالحسن شاذلي ـ قدّس سرّه؛  شيخ عبدالوهاب شعراني ـ قدّس سرّه.

براي شيخ اجل سعدي شيرازي؛خواجۀ شيراز،حكيم فردوسي و شاعران بزرگ ديگر هم صفحه‌هايي موجود است.

اخيراً نيز براي برخي از علماي كردستان و ديگر مشايخ از جمله علامه ملّا عبدالكريم مدرّس؛ ماموستا شيخ محمّدسعيد نقشبندي؛ جناب شيخ كمال‌الدّين نقشبندي(فرزند حضرت شيخ ضياءالدّين) و استاد ملا عبدالله هرتلي(هه‌رته‌لي) هم صفحاتي ايجاد شده است كه مي‌توانيد به آن صفحات مراجعه كنيد.

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

روز بيست و نهم بهمنِ امسال(1389) مصادف است با يكصد و چهل و چهارمين سالروز درگذشت قطب‌العارفين شيخ عثمان سراج‌الدّين تويلي نقشبندي(متوفّاي 1245شمسي)؛ چنان كه پيشتر اشاره شد،علما و شعراي بسياري در رثاي حضرت سراج‌الدّين، اشعار غرّايي سروده‌اند،پيش از اين اشعاري از علامه سيّد عبدالرّحيم مولوي و علامه ملا حامد كاتب‌الأسرار بيساراني، در وبلاگ درج شد، اينك قصيدۀ بلند حاج شيخ محمّدسمراني۱ ـ كه از خلفاي حضرت شيخ بوده ـ را در اينجا مي‌آوريم.

 

ای دریغا! دیدۀ اسلامیان بی‌نور ماند...

 

ای دریغا ! کان سراجِ ملّت و دین از جهان

آن که شرق و غرب شد از صیقلش آیینه وار

ای دریغا ! کان سراجِ ملّت و دین از جهان

آن که شرق و غرب شد از صیقلش آیینه وار

آن که بُد قیّوم اسماء و صفات ذو الجلال

آن که شد فی العصر فرد و قطب ارشاد و مدار

آن که گشت از تابعیّت وارث خیر البشر

زان وراثت ، غوثِ عالم شد به عزّ و افتخار

ای دریغا! کآفتاب روی آن سلطان دین،

درگذشت از مغرب و عالم شد از وی داغدار

ای دریغا! دیدۀ اسلامیان بی‌نور ماند

پشت دین بشکست باز از رحلتِ آن نامدار

الحق از فردیّتش افرادِ عالم متّفق

بر درش اقطاب،جمله، چون عبید خاکسار

حُسنِ خُلق و حُسن خلق او گواهِ فضلِ او

بهر عدلش اهل علم اکثر شهود با وقار

ای دریغ و حسرت از هجران آن بدر منیر

 نیّر ایمان و دین از فرقتش تاریک و تار

ناخدای کشتی و غوّاصِ بحر «نقشبند»

محرم الاسرارِ غیب و ملهَمِ پروردگار

الحق او مشّاطۀ حُسن آمد از اسلام و دین

بهر وصل شاهدِ معنی، وسیله‌ی روزگار

شیون آغازید ای مرغان وادی! خونفشان

افکنید آتش زِ دل، در باغ و دشت و کوهسار

زیبد الحق در عزایش بر فلک قدّوسیان

جامه نیلی‌ها درآیند و نشینند  انکسار

جنّ و انس و وحش و طیر  از غم لباسِ نیلگون

هم به تن پوشند بهر ماتمِ آن شهسوار

خاک غم بر سر فشانند و به ماتم در شوند

اشک خون بارند از مژگان چو ابرِ نوبهار

الحق ار بودی رسالت بعدِ ختم المرسلین

او به عهد خویشتن بودی رسولِ کامکار

لیک زاحمد نایب و وارث شد  از علم «علی»

بدعت از وی در حجاب و سنّت از وی آشکار

ثانی ایّوب بود از صبر در رنج و بلا

جوهر حلمش برون از حدّ تقریر و نگار

گشت چندان از کمالات نبوّت سربلند

شد به جمله اولیای عصر خود فرد و مدار

چند سالی پیش از این در خواب دیده مخلصی

«سدره» را بر چرخ هفتم، خشک ازو یک شاخسار

از برای خشکی آن شاخه زآن اعلی شجر

او پژوهش کرده از قومی که بودش در جوار

گفته شخصی در جوابش تا مریض افتاد شیخ

خشک ماند از سدر  زآن حسرت  چنین شاخِ تبار

بس کنم این گفتگو، هر کس که شوری دارد او

می‌بسوزد زین عزا جان و دلش ، کبریت وار

 

ادامۀ مطلب را بخوانيد!


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"
درباره وبلاگ
كورده ئه م سه رمه سه ريكه پرله سه وداي نيشتمان- چاوه كانم بؤكزي كوردانه ئه شكي ديته خوار
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تحليل مسايل روز و آدرس nian.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 634
بازدید دیروز : 640
بازدید هفته : 2243
بازدید ماه : 3412
بازدید کل : 134911
تعداد مطالب : 621
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 2