اگر بپذیریم که فعالیتهای انسانی عامل اصلی گرمایش زمین است، به حصر استقرایی میتوان فعالیتهای انسانی که منجر به چنین نتیجهای میشوند را برشمرد.
پارهای از این فعالیتها منجر به بالارفتن کمی مولفههایی میشوند که به ازدیاد دمای زمین کمک میکنند، و پارهای دیگر منجر به کاهش مولفههایی میشوند که میتواند با این ازدیاد دما مقابله کنند، و پارهای دیگر به صورت مستقیم در افزایش دمای زمین ایفای نقش میکنند.
در این مقاله سعی خواهم کرد نشان دهم میزان جمعیت و گرمایش زمین نسبت مستقیم دارند و در نتیجه با کاهش جمعیت میتوان گام موثری در کنترل افزایش دمای زمین برداشت.
الف) ابتدا به شمارش و بررسی فعالیتهایی میپردازم که به افزایش کمی مولفههای افزایندهی دما منجر میشوند:
1) سوختهای فسیلی: شاید مشهورترین فعالیت بشری که منجر به بالا رفتن دمای زمین میشود تولید آلایندههای موسوم به گازهای گلخانهای است. و از میان فعالیتهای تولید کنندهی گازهای گلخانهای بیش از همه مصرف سوختهای فسیلی مورد تاکید واقع میشود. سوختهای فسیلیای که در نیروگاهها، کارخانجات، خودروهای شخصی و ... مصرف میشوند و عامل ایجاد «انرژی» هستند، از عمده منابع تولید گازهای گلخانهای نظیر CO2 میباشند. بدیهی است که هرچه میزان جمعیت بشر بیشتر باشد، نیاز و مصرف انرژی نیز بیشتر خواهد بود، خواه این انرژی به طور مستقیم در نیروگاهها و وسایل نقلیه استفاده شود، خواه به طور غیر مستقیم و در غالب کالاهایی که برای تولید آنها انرژی صرف شده است.
2) تغذیه: انسانها آنچنان که اکنون هستند، عمدتاً در رژیم غذایی خود از گوشت و مواد لبنی که محصولاتی دامی هستند استفاده میکنند. ساختار فیزیکی نشخوارکنندگان به گونهای است که باد معدهی این حیوانات حاوی گاز متان است. گاز متان حدود 20 بار بیشتر از CO2 اثر گلخانهای دارد. این مسئله تا جایی حائز اهمیت است که برای مثال در کشور هند، تاثیر دامها در گرمایش زمین بیش از تاثیر خودروهای این کشور است[1].
ب) فعالیتهایی که منجر به کاهش مولفههای کنترلکننده گرمایش زمین میشوند.
تخریب فضای سبز: شاید بیشترین فعالیت انسانی که میتوان بر آن به عنوان عامل کاهندهی مولفههای کنترل کنندهی گرمایش زمین تاکید کرد، آسیب رساندن به فضای سبز زمین است. در این بین بیشترین اثر را در فرآیند نابود کردن درختان میتوان مشاهده کرد. تخریب فضای سبز و جنگلها عمدتاً برای دستیابی به فضای مناسب برای ساخت و ساز و یا کشاورزی انجام میشود. به هر روی نابودی این درختان که به مثابهی ششهای زمین هستند، و با جذب بخشی از گازهای گلخانهای اثر گلخانهای جو را کاهش میدهند تاثیری قابل توجه در گرمایش زمین دارد.
ج) فعالیتهای انسانی که به شکل مستقیم در گرمایش زمین نقش دارند.
1) مصرف انرژی: وقتی که انسان شروع به مصرف انرژی میکند، انرژی مصرفی (فارق از اینکه در فرایند تولید آن گاز گلخانهای درست شده باشد یا نه) به شکل مسقیم در گرمایش کره زمین نقش بازی میکند. فرض کنید که در زمستان برای گرم شدن چوبی را آتش میزنیم. چوبی که پیش از سوختن گرمایی نداشت، در فرایند سوختن مقداری انرژی آزاد میکند و از این رهگذر به گرمای کره زمین میافزاید. در مقیاس کلانتر، مصرف انرژی در شکلهایی مانند مصرف برق اثر گستردهای بر گرمایش زمین دارد. «اگر رشد جمعیت و افزایش مصرف برق با نرخهای کنونی ادامه یابد، در سال 2600، مردمان ناچار خواهند بود دوشادوش یکدیگر بایستند و مصرف برق باعث میشود کرهی زمین از گرما سرخ گردد» [2].
2) در سطحی پایینتر میتوان عامل دیگری را هم برشمرد که با توجه به آن انسان تاثیر مستقیم در گرمایش زمین دارد. هر انسان صرفاً از آن جهت که سوخت و سازی در بدنش انجام میشود منبعی برای تولید گرما است. گرچه ممکن است این عامل در قیاس با فعالیتهایی که منجر به تولید گازهای گلخانهای و یا مصرف انرژی میشوند اثر کمتری در گرمایش زمین داشته باشد اما میتوان تصور کرد وقتی که گرمای حاصل از سوخت و ساز بدن یک انسان که در طول شبانه روز دائماً انجام میشود ضربدر 5/6 میلیارد تعداد انسانهای کره زمین شود رقم بدست آمده رقم کمی نخواهد بود.
د) بالا بودن جمعیت از طریق دیگری که با موارد فوق کمی متفاوت و غیر مستقیمتر است نیز منجر به افزایش دمای زمین میشود.
یکی از نتیجههای ازدیاد جمعیت تقسیم منابع میان افراد بیشتر است. از این رو فقر و کمبود امکانات (به واسطهی تقسیم امکانات بین افراد بیشتر) در شرایط کثرت جمعیت جلوهی بیشتری دارد.
فقر را میتوان از دوجهت منجر به افزایش دمای کره زمین دانست:
1) مردم فقیر قادر به رعایت استانداردهای لازم در جاهایی که سوخت و انرژی مصرف میشود نیستند. برای مثال خرید دستگاههای نو با بازدهی بالاتر که انرژی کمتری مصرف میکنند (مانند خودروهای با فنآوری پیشرفتهتر که مصرف انرژی کمتر و آلایندگی کمتری دارند) برای طبقات اقتصادی پایین جامعه ممکن نیست. و یا رعایت استانداردهای هزینهبر ساختمانی که انرژی کمتری برای گرمایش و سرمایش ساختمان مصرف میشود ممکن نیست.
2) توجه مردم فقیر عمدتاً به سوی نیازهای اولیه زندگیست و کمتر به مسائل ثانویه و بعیدتر مانند گرمایش زمین توجه دارند. این مطلب باعث میشود که حتی اگر موقعیتی باشد که امکان رعایت مواردی برای کاهش آلایندهها یا صرفه جویی در مصرف انرژی توسط این قشر وجود داشته باشد، چندان وقعی به آن نمینهند.
نتیجه:
از مجموع موارد فوق میتوان چنین نتیجه گرفت که یکی از نتایج زندگی انسانی بر روی کره زمین تولید گرماست. این تولید گرما خواه از طریق تولید گازهای گلخانهای باشد، خواه از طریق مصرف انرژی، و خواه در مستقیمترین حالت حاصل سوخت و ساز بدن باشد، با افزایش جمعیت، افزایش خواهد یافت. پس میتوان با کاهش جمعیت بشر، جمعیت انسانی را در حدی نگاه داشت که زمین توانایی تعدیل گرمای حاصل از فعالیتهای بشری را داشته باشد و در این حالت میتوان گفت نگرانی حاصل از گرمایش زمین که ناشی از فعالیتهای بشری است مرتفع شده است.