kurdland
كئ وه كوومن ساردوگه رمي روژگاري چيشتوه -گاله ده شتي گه رمه سيروگاله كويستاني گه دم ----هيمن---- دلم ته نگه وچه ووم تاره ورئ م دوور-وه كووس كه فتي ووه چارناچار-تونيش ئووشي،نيه ده ردت له گيانم-شه راوو ئه رنه مه ن ساقي خه رگ بار --په رته و

 
 

سه شنبه 7 شهریور1391 ساعت: 20:10 توسط:CoolActive
سلام.من یه تازه کارم و دارم یه برنامهc++ با MFC تو محیط ویژوال استودیو می نویسم.می خواستم ID کنترل هام(کنترل ادیت و... )را عوض کنم.این کار را هم کردم.اما error میده و برنامه به درستی کامپایل نمیشه.لطفا زود کمکم کنید.ممنون

پاسخ :

دوست عزیز با عرض شرمندگی من این موضوع را کار نکردم..


از دوستان اگر کسی بلده جوابش را در همین قسمت در قسمت نظرات بنویسه !!!





ارسال شده در تاریخ : 24 آذر 1391برچسب:, :: 6:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

یکشنبه 19 شهریور1391 ساعت: 12:39 توسط:کیان
سلام
میشه در مورد سوالی که دوستمون کرده بود و اون را با استفاده از linq توضیح داده بودی ، بدون استفاده از linq هم بگی.



پاسخ :


کدوم را میگید در نظرات همان پست کامنت خود را بزارید.



ارسال شده در تاریخ : 24 آذر 1391برچسب:, :: 6:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

شنبه 18 شهریور1391 ساعت: 23:27 توسط:آوا
سلام. خیلی ممنونم که وقت می ذارید و سوالها را جواب می دید. نمی دونم برای مبتدی ها هم وقت می ذارین یا نه. به هر حال من سوالم رو می پرسم و اگر اینجوری تشخیص دادین که قابلیت درج در وبلاگ به عنوان پست رو نداره ممنون میشم اگر برام ایمیلش کنین.
در c# اگر یه texteBox داشته باشم و بخوام بعد از یک بار نوشتن تو اون و زدن کلید اینتر مقدار بعدی رو بنویسم کدش چطوری می شه؟

پاسخ:

در  رویداد Enter برای texteBoxبنویسید کگه اول ذخیره کند بعد مقدار Text اون را خالی کنید.




ارسال شده در تاریخ : 24 آذر 1391برچسب:, :: 6:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

ازآمدنت تا رفتنت فقط نه ماه گذشت یادم هست روزی که برای بهبودی من نذر امامزاده صالح کردی و با بغض از صحن امامزاده زنگ زدی و فقط هق هق ... چقدر بهم ریختم خراب شدم و نفس های بشماره افتاده ... اما با تمام وجودم سعی در آروم کردن تو داشتم ... هنوزیادم هست حقوقت را که گرفتی گفتی فردا میری برای خرید و همانشب سردرد و بیمارستان توموری که برای درمونش رفتی تا در بیمارستان آلمان عمل کردند و فلج شدی و ویلچر نشین و بعدپرکشیدنت با کبوترهای حرم امامزاده صالح بسوی آسمون که تو پاک و بودی جای تو همان آسمانی که فقط پاکی ها در آن جای دارند...وقتی که ازپشت تلفن شنیدم چند روز پیش مراسم چهلمت را گرفته اند و من بیخبر از این همه ...اشک مهلت نداد هق هق و بغض... گوشی از دستم افتاد و نمیدانم دیگر چه بود و چه شد وقتی بخود آمدم دیوارهای طوسی رنگ بیمارستان و ماسک اکسیزن و درد سینه و نبودنت را که باور ندارم .

میدانم همنشین توفرشته هایندچراکه توخودازجنس آنان بودی

امشب دلا ديوانه ام ... ديوانه جاشانه ام

 خسته از اين نامردمي ... با خوب وبد بيگانه ام

 يارب صبوري ده مرا ... ميگيرد از این غم ها دلم

باشددعاي صبحگاه ...مرهم ببخشايد دلم

 دردم غريبي بودو بس ... مرهم فقط يك همنفس

ايكاش ويران ميشدم ...با خاك يكسان ميشدم

 ايكاش در پای تومن ... از جان بيجان ميشدم

درپناه مهر


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

گاهی وقتها توی رابطه ها، نیازی نیست طرف بهت بگه: بــــــــــرو...همین که روزها وهفته ها بگذره و یادی ازت نگیره... همین که نپرسه چه جوری روزارو به شب می رسونی... همین که کار و زندگی رو بهونه می کنه... همین که دیگه لابلای حرفاش دوستت دارم نباشه... همین که حضور دیگران توی زندگیش پر رنگ تر از بودن تو بـــــــاشه ...کلمه  بروووو هزار بار بیشتر معنا پیدا میکنه

از من بگریزید که می خورده ام امروز
با من منشینید که دیوانه ام امشب
ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد
ای بی خبر از گریه مستانه ام امشب

از اینا که بعدا مینویسند از همونا : بازهم تولدنامبارک من و باز هم یک شهریور و بیست ویکمش که یاد آور گذشت یکسال از روزهای عمر من  است از راه میرسه و بیادم میاره که چقدر از همه چیز با حسرت نداشته های یک همدم و مونس دور و دورتر میشوم... ایکاش اخرین بود

درپناه مهر


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

خب به میمنت و مبارکی این بارم عزرائیل رو از رو بردیم و پیچوندیمش تا بعد شاید نوبت اون شدنسخه مارو بپیچه و راحت شیم از این همه تکرار و  و  و ...

از همه شمادوستان ممنونم تنهام نذاشتن وتشکرمخصوص از دوستی که منومورد لطف قرار دادن و هر چی دلشون خواست تو قسمت نظرات بارمون کردن و قبولمون نداشتن (انگار میخوایم بریم لشکرکشی که منوقبول ندارن  والااااه...هههههه .. خب منم شمارو قبول ندارم ...(نظر ایشان در ادامه مطلب) اگه راست میگفتی وادعایی که کردی درسته یه آدرس لااقل میذاشتی ) ازت گذشتم .. میدونی چرا؟ چون.. 

گذشت خصلت مردانست   

اگــه مــَردی...مَــــــــرد بمـــون...اگــه نیستــــــی ...نـامــــَردی نکن

اگـــه تنهایـی ... تنــــــها بمـــــون ... اگـــه نیستـــــی ... تنــهاش نـــذار 

اگــه نجیبــی ... نـجــــابـت کُــــن ... اگــه نیستــــــی ... هـَـرزگی نکـن

اگــه عاشِـقی...عـــاشـق بمـون ... اگــــه نیستـــی ... حُرمتِ عشقُ نَشکَن

در پناه مهر


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت 

چند روزی است بد رقم خرابم ... هرچه از دست این دکـتــــرجون دررفتم تا گیر نده و خفت نکنه و نخوابونه مون تو بیمارستان الان نتیجه اش زده بالا... شکوفا شده .. هههه .. خب ما فردا میریم ببینم تموم میشه یا نه خسته شدم شما هم دعا کنید از این درد و ووو رها بشم .. اگر به کسی بدی کردم حقش بوده .. اگر هم خوبی و لطف کردم از آقایی و بزگواریم بوده .. ههههه 

به کسی زنگ نزدم برای کسی اف نذاشتم تا بیهوده  درگیر من نباشند خوش باشید و در خوشی هاتون از من یاد کنید....این خواهرزاده امون هم مث جن بو نداده واساده بالا سرمن گوششیش رو میخواد

فدااااااااااااااااااااا

خدایا .... 

خیلی ها دلمو شکستن ؛
شب بیا باهم بریم سراغشون .... من نشونت میدم ؛
تو ببخششون ...

کمک کن منم این روزای آخرببخشمشون

درپناه مهر



ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

شاد بودم خوش حتی یک پست فان نوشته بودم تا به روز کنم ... ولی این روزها که عزیزی را از دست میدهم حال و هوای غرییی دارم بیاد شازده کوچولو و اهلی کردن روباه و گفتگوی بین اونها می افتم که هر بار میخونم دلم میخواد زار بزنم و میزنم آنقدر که یادم میرود کسی وقت برای اهلی کردن ندارد ...اگر هم دارد مسئولیتش در قبال اویی که اهلی کرده یادش میرود و مات و مبهوت محو میشوم در دود سیگارهای پیاپی و اشکهای ماسیده بر پنهای صورت ... فرازهایی از این اهلی شدن را برایتان در زیرمینویسم (لطفا به قسمتهای سبز رنگ با تانی توجه کنید):

 - بیا من بازی کن. نمی‌دانی چه قدر دلم گرفته

- نمیتوانم باتو بازی کنم. هنوز اهلیم نکرده‌اند آخر.

 -اهلی کردن یعنی چه؟

 - یک چیزی است که پاک فراموش شده.  معنیش ایجاد علاقه کردن است.

- ایجاد علاقه کردن؟

- معلوم است. تو الان واسه من یک پسر بچه‌ای مثل صد هزار پسر بچه‌ دیگر. نه من هیچ احتیاجی به تو دارم نه تو هیچ احتیاجی به من. من هم واسه تو یک روباهم مثل صد هزار روباه دیگر. اما اگر منو اهلی کردی هر دوتامان به هم احتیاج پیدا می‌کنیم. تو واسه من میان همه‌ عالم موجود یگانه‌ای می‌شوی من برای تو.

 همیشه‌ی خدا یک پای بساط لنگ است! زندگی یک‌نواختی دارم. من مرغ‌ها را شکار می‌کنم آدم‌ها مرا. همه‌ مرغ‌ها عین همند همه‌ی آدم‌ها هم عین همند. این وضع یک خرده خلقم را تنگ می‌کند. اما اگر تو منو اهلی کنی انگار که زندگیم را چراغان کرده باشی. آن وقت صدای پایی را می‌شناسم که باهر صدای پای دیگر فرق می‌کند: صدای پای دیگران مرا وادار می‌کند تو هفت تا سوراخ قایم بشوم اما صدای پای تو مثل نغمه‌ای مرا از سوراخم می‌کشد بیرون. تازه، نگاه کن آنجا آن گندم‌زار را می‌بینی؟ برای من که نان بخور نیستم گندم چیز بی‌فایده‌ای است. پس گندم‌زار هم مرا به یاد چیزی نمی‌اندازد. اسباب تاسف است. اما تو موهات رنگ طلا است. پس وقتی اهلیم کردی محشر می‌شود! گندم که طلایی رنگ است مرا به یاد تو می‌اندازد و صدای باد را هم که تو گندم‌زار می‌پیچد دوست خواهم داشت..: اگر دلت می‌خواهد منو اهلی کن!

- دلم که خیلی می‌خواهد، اما وقتِ چندانی ندارم. باید بروم دوستانی پیدا کنم و از کلی چیزها سر در آرم.

- آدم فقط از چیزهایی که اهلی کند می‌تواند سر در آرد. انسان‌ها دیگر برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند. همه چیز را همین جور حاضر آماده از دکان‌ها می‌خرند. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدم‌ها مانده‌اند بی‌دوست... تو اگر دوست می‌خواهی خب منو اهلی کن!

فردای آن روز دوباره شازده کوچولو آمد.

-  کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی. اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بیایی من از ساعت سه تو دلم قند آب می‌شود و هر چه ساعت جلوتر برود بیش‌تر احساس شادی و خوشبختی می‌کنم. ساعت چهار که شد دلم بنا می‌کند شور زدن و نگران شدن. آن وقت است که قدرِ خوشبختی را می‌فهمم! اما اگر تو وقت و بی وقت بیایی من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟... هر چیزی برای خودش قاعده‌ای دارد.

به این ترتیب شازده کوچولو روباه را اهلی کرد.

لحظه‌ی جدایی که نزدیک شد روباه گفت: -آخ! نمی‌توانم جلو اشکم را بگیرم.

- تقصیر خودت است. من که بدت را نمی‌خواستم، خودت خواستی اهلیت کنم.

-  همینطور است.

- آخر اشکت دارد سرازیر می‌شود!


- همینطور است.


 - پس این ماجرا فایده‌ای به حال تو نداشته.

 - چرا داشته، واسه خاطرِ رنگ گندم.

- خدانگهدار!

- خدانگهدار!

...................................................................

کاش کسی هم مرا اهلی میکرد و چقدر دلم برای اهلی شدن تنگ شده است

 چقدر گم شده ام میان این دشت پر از انهایی که یادشان میرود اهلی کردن چقدر خوبست ..

این هم شعر جدید من:

بازهم خواب ديدم

          وه چه روياي شيريني است

خواب ترا ديدن

خواب ترا ديدن

خواب ترا ديدن

خواب چشمان ترا ديدن

ايكاش هميشه شب بود

ومن غرق روياي چشمان تو ميشدم

غرق خواب زيباي تو ميشدم

بازهم شيداي تو ميشدم

 

درپناه مهر


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

پیشا پیش نوروز ۲۵۷۱ایرانی....۷۰۳۴آریایی ...۳۷۵۰ زرتشتی .... و۱۳۹۱ خورشیدی

را بتمام دوستان شاد باش گویم

دعای تحویل سال پارسی :

گشت گرداگرد مهر تابناک ، ایران زمین      روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین 

ای تو یزدان ، ای توگرداننده مهر و سپهر      برترینش کن برایم این زمان و این زمین

31067817120717216526.jpg

طنز عیدانه 

در هنگام ورود میهمان نگران نباشید. خونسردی خود را حفظ کنید. اتفاق خاصی نیفتاده است!! این شتری است که گهگاه به هر خانه ای ممکن است سر بزند!! …

 در مرحله اول شرمنده  کردن میهمان یا ایجاد این حس در آن ها که گویا بد موقع مزاحم شده اند می تواند بسیار مفید باشد .مثلا بگوییم : اع اتفاقا” پیش پای شما ما هم می خواستیم بریم بیرون فلان جا !! ولی اشکالی نداره حالا بعدا” میریم!! حالا بفرمایین توو!! دم در بده!

می توانیم به بهانه ی این که قراراست به زودی میهمانی برایمان بیاید که بسیار رودر بایستی داریم باهاش و این که خانه کثیف است ، جارو برقی را روشن نموده و بیفتیم به جون منزل!

نکته مهم آن است بیشتر نیروی خود را در جاهایی متمرکز کنیم که میهمان ها نشسته اند! (جارو کردن زیر میهمان ها فراموش نشود!!)

قرار دادن پسته و فندق های در بسته در آجیل به میزان قابل توجهی از خسارت وارده به صاحب خانه کم خواهد نمود.در صورت اعتراض نمودن میهمان ها که چرا این پسته ها همه در بسته اند می توانیم بگویم : هشت به بعد باز می کنند!!!

با توجه با این که خیار میوه ای ست خوش خوراک سعی کنیدعمدا فراموش کنید نمک بیارید!

داشتن بچه هایی چموش و سر تق !! که از سرو کول میهمان ها بالا بروند تا حدود زیادی از استقامت و مقاومت میهمان ها کم خواهد نمود.(درصورت نداشتن فرزند میتوانید از بچه های همسایگان بصورت قرضی کمک بگیرید)

سعی کنید در مقابل میهمان ها اوج بهداشت را رعایت کنید تا از بودن در منزل شما نهایت لذت را ببرند.

اوج بهداشت:

آروغ زدن با صدای بلند!

داخل بردن دست به درون بینی تا حد امکان ! (سعی کنید انگشت در داخل بینی چرخش داشته باشد!)

پاک کردن مواد زائد بینی با آستین !

کردن دست درون دهان به منظور خارج کردن مواد زائد دهان و دندان! تا عمق مری و نای !!

در صورتی که این اقدامات را انجام دادید و میهمان ها از روو نرفتند و برای شام یا نهار ماندند دیگر نه از دست من و نه از دست شما هیچ کاری ساخته نیست.پا شید دست کنید تو جیب مبارک و از بیرون سفارش غذا بدهید!!

درپناه مهر

 


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

نمی دونم امشب تا کی می خواهد طول بکشه
اما من تحمل می کنم.میدونم که با هر قطره اشکم شاید کمی از دردهایم کم و باورهایم بیشتر بشند...چقدر دلم میخواد اشک بریزماما خودداری میکنم،هرچند سخت 
ایکاش کسی بود تا بگوید از صمیم قلب دوستت دارم و برای نبودنها و یا نتوانستنها مواخذه نکند ایکاش کسی بود... بی دریغ بود در محبت و ...
شاید رفتم ... یعنی میخوام که برم ، برم و در سکوت و دل شکسته ام یک زندگی بی دلیل رو شروع کنم.میخوام برم و با همه گذشته ام که اتفاق افتاد وداع کنم و در فراموشی غریقی باشم بی نجات تا کم کمک بتونم  باور کنم چیزای خوب دست نیافتنی هستند.
 
اگر نبودم بر من بخشایید تندیهایم را که هرگز از روی عمد نبوده و ...
کاش امروز روز خداحافظی بود و میگفتم : خداحافظ  لحظه های زندگی 

نوبت من كه ميرسه ابريشم آتيش ميگيره ... ستاره وارونه ميشه فواره بازيش ميگيره

نوبت من كه ميرسه تنهائيم نوبتيه ... ساده شدن بيخوديه عاشقي بي حرمتيه

ساعت تابوت منه وقتي كه ضربه ميزنه ... ساعت گل چنده مگه كه وقت پرپر شدنه

پيله خوشحالي من ويرون هر بي سروپا ... خنده ام باز سياه ميشه از سايه گلايه ها

سكوتم رومي شكنم بضرب سازي خوش صدا...سهمم رومن پس ميگيرم همين روزا

درپناه مهر


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"
درباره وبلاگ
كورده ئه م سه رمه سه ريكه پرله سه وداي نيشتمان- چاوه كانم بؤكزي كوردانه ئه شكي ديته خوار
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تحليل مسايل روز و آدرس nian.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 726
بازدید دیروز : 664
بازدید هفته : 726
بازدید ماه : 3690
بازدید کل : 135189
تعداد مطالب : 621
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 2